مدح و شهادت حضرت امام رضا علیهالسلام
بـاز آتـش بـه دلِ زخـمـیِ دریـا افـتـاد شعلهای سُرخ روی سینۀ صحرا افتاد ملکـوت است عـزادارِ عـزیـزِ حـیـدر بـر زمـین بـارِ دگـر قِـبـلـۀ دنـیـا افـتاد چه غریبانه در این غُربتِ خود میمیرد چه نفس گیر به خاک، این گُلِ زهرا افتاد گاه میگفت: حَسن؛ گاه حُسین؛ گاه عبّاس یـادِ اولادِ عـلـی بـود بـه هـرجـا افـتاد باز هم شُکر، جَـوادش به کـنارش آمد روی دامـانِ پـسـر صـورتِ بابـا افتاد کربلا قصّه عَوَض شد، پسری پرپر شد پـدری آمـد و بر نـعـشِ پـسـر تا افـتاد گفت: بعد از تو دگر خاک بر این دَهر علی بعـدِ تو بر دلِ من مـاتـم عُـظـمی افتاد |